جدول جو
جدول جو

معنی لوح روی - جستجوی لغت در جدول جو

لوح روی
(لَ / لُو)
دارای رخساری چون لوح:
تیزچشم، آهن جگر، فولاددل، کیمخت لب
سیم دندان، چاه بینی، ناوه کام و لوح روی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ رَ)
خوش رفتاری. نیکوروی. نیکوروشی. خوش روشی:
هنوزم کهن سرو دارد نوی
همان نقره خنگم کند خوشروی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
شوخ رو، رجوع به شوخ رو شود
لغت نامه دهخدا
نامبارک روی، منحوس رخ، مقابل فرخ لقا:
به گفتار گرسیوز شوم روی
گران کرد بیهوده دل را بدوی،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صبح روی
تصویر صبح روی
سپید رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوح پای
تصویر لوح پای
پا تخته پا افشار
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که پشت و روی آن از جهت طرح و رنگ اختلاف داشته باشد (مانند پارچه)، کسی که قولش خلاف عملش باشد منافق، گل رعنا (زیرا که یک روی آن سرخ است و روی دیگر زرد)
فرهنگ لغت هوشیار